استقبالراه هست و تاول و دشنام هاآمدم ای وادی بدنام هاهر شبم از شام دیگر تارتردیده ام صد بدتر از این شام هاآسمان رنگ غم و خاکستر استچشمها رنگ شراب و جام هابهر استقبال راه قافلهآمده سنگ از فراز بام هاگوئیا ما را کنیزی می برندچشمها لب تشنه تر از کام هاعلی اشتری